13 on the best possible path. Economists would want to know how the national economy would select high-return projects and deselect low- return projects, as in the financial sector, in the economic system itself. Put differently, the economics of economic growth should explain how the capital in the economy is allocated within the system itself away from lower return projects to higher return projects, both private and public. 1.4 an optImal economIc Growth pathway for the natIon Having considered the economic decisions in managing the vital natural resources and financial assets, can we conclude that a national economy or a global economy should be managed with the same decision rules and the objectives? Further, is it possible to conceptualize the “optimal” growth pathway of the economy as a whole? Even further, is there an optimal growth pathway of the economy that can be measured as an optimal rate of growth in each time period? From a critic’s perspective, these questions can be stated alternatively as follows. Are the national economy’s evolvements subject to completely different decision rules and objectives from those applied in the afore- described individual sectors? Is there a need for continued economic growth at all? How can the economy’s performance be measured given many unmeasurable things in people’s lives and nature’s wellbeing? Should the government then have a different set of priorities or objectives deter- mined by itself from the priorities determined in the market sectors? To begin with in disentangling these questions, it can be recognized that a theory of economic growth needs to encompass more than a size of capital accumulation or a determination of a national savings rate (Paul Romer 1990; Aghion and Howitt 2009; David Romer 2018; Seo 2022a). There are many ineluctable dynamics unfolding in a macroeconomy. In this regard, two such dynamics would immediately come to mind: popula- tion growth and technological growth (Solow 1957; Griliches 1979, 1998). The stock of human resources, also referred to as human capital, such as education and training is also a pivotal dynamic in the economy (Nelson 1959; Mankiw et al. 1992). The concept of capital, as defined by Irving Fisher, proves essential, perhaps indispensable, in the conceptualizations of the nation’s economic growth (Fisher 1906; Solow 1957). The productions of the entire national 1 AN INTRODUCTION TO THE ECONOMICS OF OPTIMAL GROWTH... 14 economy can be measured simply as the new capital created in the econ- omy. The capital is then reinvested, excluding the capital set aside for con- sumption by its people, into new production activities. Therefore, the capital in this framework is also an input into the economy. If an economic growth theory should measure the progresses in the economy’s total production each year, the size of population and its growth is another essential variable, in addition to the capital. A change in population means a change in labor supply which is another input in the production function of the economy. To continue, a form of the national economy’s production function should be specified. It is quite common in the literature to adopt a Cobb- Douglas production function with a constant elasticity of output in response to each factor (Solow 1957). The specification of the production function reflects the economy’s technology at one point in time. It is the case that a new technology emerges in the economy once in a while, which largely alters the direction of the economy as well as its pro- ductivity. To mention just some of them, personal computers during the 1990s, internal combustion engines during the 1920s, or petroleum extractions and electricity generations during the late nineteenth century have fundamentally changed the growth path of the world economy (Nordhaus 1994b, 2007). Once these factors are well arranged into an economic model, we get to Robert Solow’s modern economic growth theory. Solow’s economic growth theory, which is explained in Chap. 9, was based on the economy’s production function with the above three factors: capital, labor, and tech- nology. In his model, a process of technological breakthroughs or growth is added exogenously, which is referred to as the Total Factor Productivity (TFP) in the literature. It is a model of capital accumulation because the capital stock is the output of the production function, which grows over time in pace with changes in the three inputs: capital, labor, and technol- ogy (Solow 1957). So, the Solow model is a recursive model, rather than an optimization model, which depicts a pathway for the economy. The pathway depends on the changes in the three inputs as well as assumed functional relation- ships and parameters in the model. It is a dynamic model, but notably not a societal welfare optimization model. The production function can be derived from the producer’s profit maximization problem, which means that Solow’s growth model is a supply-side theory of economic growth (Mas-Colell et al. 1995). S. N. SEO
چکیده فارسی
13 در بهترین مسیر ممکن. اقتصاددانان میخواهند بدانند که چگونه اقتصاد ملی پروژههای با بازده بالا را انتخاب میکند و پروژههای با بازده پایین را از بین میبرد، مانند بخش مالی، در خود سیستم اقتصادی. به عبارت دیگر، اقتصاد رشد اقتصادی باید توضیح دهد که چگونه سرمایه در اقتصاد در درون خود سیستم به دور از پروژههای با بازدهی کمتر به پروژههای با بازده بالاتر، چه خصوصی و چه دولتی، تخصیص مییابد. 1.4 مسیر رشد اقتصادی بهینه برای کشور با در نظر گرفتن تصمیمات اقتصادی در مدیریت منابع طبیعی و دارایی های مالی حیاتی، آیا می توان نتیجه گرفت که یک اقتصاد ملی یا یک اقتصاد جهانی باید با قوانین تصمیم گیری و اهداف یکسان اداره شود؟ علاوه بر این، آیا می توان مسیر رشد "بهینه" اقتصاد را به عنوان یک کل مفهوم سازی کرد؟ حتی بیشتر از آن، آیا مسیر رشد بهینه اقتصاد وجود دارد که بتوان آن را به عنوان نرخ بهینه رشد در هر دوره زمانی اندازه گیری کرد؟ از منظر منتقد، این سؤالات را می توان به صورت متناوب به صورت زیر بیان کرد. آیا تحولات اقتصاد ملی تابع قوانین و اهداف تصمیم گیری کاملاً متفاوتی با موارد اعمال شده در بخش های منفرد است؟ آیا اصلاً نیازی به ادامه رشد اقتصادی وجود دارد؟ چگونه می توان عملکرد اقتصاد را با توجه به بسیاری از موارد غیرقابل اندازه گیری در زندگی مردم و رفاه طبیعت سنجید؟ آیا دولت باید مجموعهای از اولویتها یا اهداف متفاوتی از اولویتهای تعیینشده در بخشهای بازار داشته باشد؟ برای شروع، در تفکیک این سؤالات، می توان تشخیص داد که یک نظریه رشد اقتصادی باید بیش از اندازه انباشت سرمایه یا تعیین نرخ پس انداز ملی را در بر گیرد (پل رومر 1990؛ آگیون و هوویت 2009؛ دیوید رومر 2018؛ SEO 2022a). پویایی های غیرقابل اجتناب زیادی در اقتصاد کلان آشکار می شود. در این رابطه، دو پویایی از این قبیل فوراً به ذهن متبادر میشوند: رشد جمعیت و رشد فناوری (سولو 1957؛ گریلیچس 1979، 1998). منابع انسانی که به عنوان سرمایه انسانی نیز شناخته می شود، مانند آموزش و پرورش نیز یک پویایی محوری در اقتصاد است (نلسون 1959؛ منکیو و همکاران 1992). مفهوم سرمایه، همانطور که ایروینگ فیشر تعریف می کند، در مفهوم سازی رشد اقتصادی کشور ضروری و شاید ضروری است (فیشر 1906؛ سولو 1957). تولیدات کل اقتصاد ملی را می توان صرفاً به عنوان سرمایه جدید ایجاد شده در اقتصاد اندازه گیری کرد. سپس سرمایه، بدون احتساب سرمایه ای که برای مصرف مردم آن کنار گذاشته شده است، در فعالیت های تولیدی جدید سرمایه گذاری می شود. بنابراین سرمایه در این چارچوب نیز یک نهاده در اقتصاد است. اگر یک تئوری رشد اقتصادی باید پیشرفتهای تولید کل اقتصاد را در هر سال اندازهگیری کند، اندازه جمعیت و رشد آن متغیر ضروری دیگری است، علاوه بر سرمایه. تغییر در جمعیت به معنای تغییر در عرضه نیروی کار است که یکی دیگر از ورودیهای تابع تولید اقتصاد است. برای ادامه، شکلی از عملکرد تولیدی اقتصاد ملی باید مشخص شود. در ادبیات استفاده از تابع تولید کاب داگلاس با کشش ثابت خروجی در پاسخ به هر عامل کاملاً رایج است (سولو 1957). مشخصات تابع تولید منعکس کننده فناوری اقتصاد در یک مقطع زمانی است. این چنین است که هر چند وقت یکبار یک فناوری جدید در اقتصاد ظاهر می شود که تا حد زیادی جهت اقتصاد و همچنین بهره وری آن را تغییر می دهد. برای ذکر تنها برخی از آنها، رایانه های شخصی در طول دهه 1990، موتورهای احتراق داخلی در طول دهه 1920، یا استخراج نفت و تولید برق در اواخر قرن نوزدهم مسیر رشد اقتصاد جهانی را به طور اساسی تغییر داده اند (Nordhaus 1994b, 2007). هنگامی که این عوامل به خوبی در یک مدل اقتصادی مرتب شدند، به نظریه رشد اقتصادی مدرن رابرت سولو می رسیم. نظریه رشد اقتصادی Solow که در فصل توضیح داده شده است. 9، مبتنی بر تابع تولید اقتصاد با سه عامل فوق بود: سرمایه، نیروی کار و فناوری. در مدل او، فرآیندی از پیشرفتها یا رشد فناوری به صورت برونزا اضافه میشود که در ادبیات به آن بهرهوری کل عوامل (TFP) میگویند. این مدلی از انباشت سرمایه است زیرا موجودی سرمایه خروجی تابع تولید است که در طول زمان با تغییرات در سه ورودی: سرمایه، نیروی کار و فناوری رشد می کند (سولو 1957). بنابراین، مدل سولو یک مدل بازگشتی است، نه یک مدل بهینهسازی، که مسیری را برای اقتصاد به تصویر میکشد. مسیر به تغییرات در سه ورودی و همچنین روابط عملکردی و پارامترهای فرضی در مدل بستگی دارد. این یک مدل پویا است، اما به ویژه یک مدل بهینهسازی رفاه اجتماعی نیست. تابع تولید را می توان از مسئله حداکثرسازی سود تولیدکننده استخراج کرد، به این معنی که مدل رشد سولو یک نظریه رشد اقتصادی در سمت عرضه است (ماس کولل و همکاران 1995). S. N. SEO
ادامه ...
بستن ...
ISBN 978-3-031-20753-2 ISBN 978-3-031-20754-9 (eBook)
https://doi.org/10.1007/978-3-031-20754-9
© The Editor(s) (if applicable) and The Author(s), under exclusive licence to Springer
Nature Switzerland AG 2023
This work is subject to copyright. All rights are solely and exclusively licensed by the
Publisher, whether the whole or part of the material is concerned, specifically the rights of
translation, reprinting, reuse of illustrations, recitation, broadcasting, reproduction on
microfilms or in any other physical way, and transmission or information storage and retrieval,
electronic adaptation, computer software, or by similar or dissimilar methodology now
known or hereafter developed.
The use of general descriptive names, registered names, trademarks, service marks, etc. in this
publication does not imply, even in the absence of a specific statement, that such names are
exempt from the relevant protective laws and regulations and therefore free for general use.
The publisher, the authors, and the editors are safe to assume that the advice and information
in this book are believed to be true and accurate at the date of publication. Neither the
publisher nor the authors or the editors give a warranty, expressed or implied, with respect to
the material contained herein or for any errors or omissions that may have been made. The
publisher remains neutral with regard to jurisdictional claims in published maps and
institutional affiliations.
This Palgrave Macmillan imprint is published by the registered company Springer Nature
Switzerland AG.
The registered company address is: Gewerbestrasse 11, 6330 Cham, Switzerland
ادامه ...
بستن ...