If the fundamental cosmic constants were any different, there would not be any conscious life, at all.
The entire cosmos exists exactly the way it is so that conscious living beings, us, could exist.
If we became fully aware of the fundamental constants the whole universe rests on, we would realize that cosmos could not exist if it were not exactly the way it is right now, in everything, in every, even the tiniest detail.
If you were not reading these lines, and if you were not where you are now, in such an environment and life situation that you are, if every thing you see were not there where it is – this entire cosmos could not exist. Such is the nature of the perfection of existence. Existence cannot be any different than it already is at any given moment.
The reason we do not see the perfection of reality is due to the fact that we do not see the entire reality, we do not see that existence extends across multiple dimensions. We do not see all the dimensions of nature, but only its roughest, physical appearance, we are able to perceive with our senses.
All the dimensions are in us, we are made up of all the dimensions of nature. Only to the point we become conscious of the reality of our own being, can the reality of the overall existence become clear to us, with all its dimensions. Only then can we have the right perspective for the true awareness of the answers to all the big questions of existence: of the life and death, good and evil, justice and injustice, happiness and unhappiness, success and failure...
When we are whole we are harmonized with the wholeness and we see that everything is positive which always inspires us to do the right thing. When we do and view something as negative, it means we are not whole and we fail to see the wholeness. We can always be whole and perfect.
چکیده فارسی
اگر ثابتهای کیهانی متفاوت بودند، اصلاً حیات آگاهانه وجود نداشت.
کل کیهان دقیقاً به همان شکلی وجود دارد که موجودات زنده آگاه، ما، می توانستیم وجود داشته باشیم.
اگر از ثابتهای بنیادی که کل جهان روی آنها قرار دارد کاملاً آگاه میشدیم، متوجه میشدیم که اگر دقیقاً به این شکل نبود که در حال حاضر، در همه چیز، حتی در کوچکترین جزئیات، کیهان نمیتوانست وجود داشته باشد.
اگر این سطرها را نمیخواندید، و اگر جایی که الان هستید نبودید، در چنین محیط و موقعیت زندگی که هستید، اگر هر چیزی که میبینید آنجا نبود، کل این کیهان نمیتوانست وجود داشته باشد. ماهیت کمال وجود چنین است. هستی نمی تواند با آنچه در حال حاضر در هر لحظه وجود دارد متفاوت باشد.
دلیل اینکه ما کمال واقعیت را نمی بینیم به این دلیل است که ما تمام واقعیت را نمی بینیم، نمی بینیم که وجود در ابعاد متعدد گسترش می یابد. ما همه ابعاد طبیعت را نمی بینیم، بلکه فقط خشن ترین و ظاهر فیزیکی آن را می توانیم با حواس خود درک کنیم.
همه ابعاد در ماست، ما از همه ابعاد طبیعت تشکیل شده ایم. فقط تا جایی که از واقعیت وجود خود آگاه شویم، میتوانیم واقعیت وجود کلی با همه ابعادش برای ما روشن شود. تنها در این صورت است که میتوانیم چشمانداز درستی برای آگاهی واقعی از پاسخ تمام سؤالات بزرگ وجود داشته باشیم: زندگی و مرگ، خیر و شر، عدالت و بیعدالتی، خوشبختی و بدبختی، موفقیت و شکست...
وقتی کامل هستیم با کلیت هماهنگ می شویم و می بینیم که همه چیز مثبت است که همیشه ما را به انجام کار درست ترغیب می کند. وقتی کاری را انجام میدهیم و آن را منفی میبینیم، به این معنی است که ما کامل نیستیم و از دیدن کاملیت شکست میخوریم. ما همیشه می توانیم کامل و کامل باشیم.
ادامه ...
بستن ...
1688799087
ادامه ...
بستن ...