The Silk Road conjures images of the exotic and the unknown. Most travellers simply pass along it. Brit Chris Alexander chose to live there. Ostensibly writing a guidebook, Alexander found life at the heart of the glittering madrassahs, mosques and minarets of the walled city of Khiva - a remote desert oasis in Uzbekistan - immensely alluring, and stayed. Immersing himself in the language and rich cultural traditions Alexander discovers a world torn between Marx and Mohammed - a place where veils and vodka, pork and polygamy freely mingle - against a backdrop of forgotten carpet designs, crumbling but magnificent Islamic architecture and scenes drawn straight from "The Arabian Nights". Accompanied by a large green parrot, a ginger cat and his adoptive Uzbek family, Alexander recounts his efforts to rediscover the lost art of traditional weaving and dyeing, and the process establishing a self-sufficient carpet workshop, employing local women and disabled people to train as apprentices. "A Carpet Ride to Khiva" sees Alexander being stripped naked at a former Soviet youth camp, crawling through silkworm droppings in an attempt to record their life-cycle, holed up in the British Museum discovering carpet designs dormant for half a millennia, tackling a carpet-thieving mayor, distinguishing natural dyes from sacks of opium in Northern Afghanistan, bluffing his way through an impromptu version of "My Heart Will Go On" for national Uzbek TV and seeking sanctuary as an anti-Western riot consumed the Kabul carpet bazaar. It is an unforgettable true travel story of a journey to the heart of the unknown and the unexpected friendship one man found there.
چکیده فارسی
جاده ابریشم تصاویری از چیزهای عجیب و غریب و ناشناخته را تداعی می کند. بیشتر مسافران به سادگی از کنار آن عبور می کنند. کریس الکساندر بریتانیایی آنجا را برای زندگی انتخاب کرد. الکساندر ظاهراً با نوشتن یک کتاب راهنما، زندگی را در دل مدارس، مساجد و منارههای پر زرق و برق شهر محصور شده خیوه - یک واحه صحرایی دورافتاده در ازبکستان - بسیار جذاب یافت و ماند. اسکندر با غوطه ور شدن در زبان و سنت های فرهنگی غنی، دنیایی را کشف می کند که بین مارکس و محمد، جایی که حجاب و ودکا، گوشت خوک و چندهمسری آزادانه در هم می آمیزد، در پس زمینه ای از طرح های فرش فراموش شده، معماری در حال فروپاشی اما باشکوه اسلامی و مناظری که مستقیماً از آن گرفته شده است. "شب های عربی". اسکندر با همراهی یک طوطی سبز بزرگ، یک گربه زنجبیلی و خانواده فرزندخوانده او ازبک، از تلاش های خود برای کشف مجدد هنر گمشده بافندگی و رنگرزی سنتی و فرآیند ایجاد یک کارگاه فرش خودکفا، به کارگیری زنان محلی و افراد ناتوان برای آموزش می گوید. به عنوان شاگرد «یک فرش سواری تا خیوه» اسکندر را میبیند که در یک اردوگاه جوانان شوروی سابق برهنه میشود، در حال خزیدن در میان فضولات کرم ابریشم در تلاش برای ثبت چرخه زندگیشان، در موزه بریتانیا حفر شده و طرحهای فرش را کشف میکند که نیم هزار سال خفته است. شهردار دزد قالین، رنگهای طبیعی را از کیسههای تریاک در شمال افغانستان تشخیص میدهد، از طریق نسخه بداهه «قلب من ادامه خواهد داد» برای تلویزیون ملی ازبکستان بلوف میزند و به دنبال پناهگاهی بهعنوان شورش ضدغربی، بازار فرش کابل را میخورد. این یک داستان واقعی سفر فراموش نشدنی از سفر به قلب ناشناخته ها و دوستی غیرمنتظره ای است که یک مرد در آنجا پیدا کرد.
ادامه ...
بستن ...
Title: |
Carpet Ride to Khiva |
Volume: |
Author(s): |
Christopher Alexander |
Series: |
|
Periodical: |
|
Publisher: |
Icon Books |
City: |
|
Year: |
2009 |
Edition: |
|
Language: |
English |
Pages (biblio\tech): |
336\338 |
ISBN: |
1848311257, 9781848311251 |
ادامه ...
بستن ...