لایب سان

Once upon a time, an Indian boy set off his journey to collect secrets, an architect started to build a huge city in a no man's land by himself, a merchant sold out a mysterious scroll, a rabbi meditated every day to learn his last lesson to achieve enlightenment, a hunter lived in a small village like a solitary, a tyrant forged a religion and fabricated a savior to control people's mind, a pirate sailed from a remote island to hijack merchant ships at sea, an alchemist built in a furnace in his back yard to produce gold, a sage traveled through a barren desert... Each one has his own journey to complete, yet each one's itinerary interacted with each other, and eventually sixteen stories merged into one great story, the connections between each story then formed a maze, in which a Secret was hidden. The Secret is a secret that one might know all other secrets, God put this secret in the heart of the maze, and sent seven archangels to guard it, the archangels use seven delusions to deceive the Secret pursuers, these delusions are delusion of math, delusion of space, delusion of time, delusion of bilocation, delusion of murmuration, delusion of mirror and delusion of delusion. Break the seven delusions, solve the maze and find the Secret.

چکیده فارسی

روزی روزگاری، پسری هندی سفر خود را برای جمع آوری اسرار آغاز کرد، یک معمار به تنهایی شروع به ساختن یک شهر بزرگ در سرزمین غیرقانونی کرد، یک تاجر یک طومار مرموز را فروخت، یک خاخام هر روز مدیتیشن می کرد تا یاد بگیرد. آخرین درس او برای رسیدن به روشنگری، یک شکارچی در یک روستای کوچک مانند یک فرد منزوی زندگی می کرد، یک ظالم دینی را جعل کرد و یک ناجی ساخت تا ذهن مردم را کنترل کند، یک دزد دریایی که از جزیره ای دورافتاده برای ربودن کشتی های تجاری در دریا حرکت کرد، یک کیمیاگر ساخته شده در کوره‌ای در حیاط پشتی‌اش برای تولید طلا، حکیمی در یک صحرای بی‌حاصل سفر می‌کند... هر کدام سفر خود را برای تکمیل کردن دارند، با این حال برنامه سفر هر یک با یکدیگر تعامل داشت، و در نهایت شانزده داستان در یک داستان عالی ادغام شدند، ارتباطات سپس بین هر داستان یک پیچ و خم تشکیل شد که در آن رازی پنهان بود. راز رازی است که همه رازهای دیگر را می توان دانست، خدا این راز را در دل پیچ و خم قرار داد و هفت فرشته را برای محافظت از آن فرستاد، فرشتگان هفت هذیان را برای فریب تعقیب کنندگان راز به کار می برند، این هذیان ها توهم ریاضی است. هذیان مکان، هذیان زمان، هذیان دو موقعیت، هذیان زمزمه، هذیان آینه و هذیان هذیان. هفت هذیان را بشکنید، پیچ و خم را حل کنید و راز را پیدا کنید.