It was in a smoke-filledseminar room in the Philosophy Department of the University of York that I first began thinking about realism. Some of the smoke came from Martin Bell’s pipe andI recall gratefully his inspiring, imaginative teaching andpersonal encouragement. This book has been a long time in gestation; I have incurredmany debts in the process andit is a pleasure to be able to recordthem here. There will be those who think that this book carries with it too much of the whiff of the philosophy seminar room; others will think that there is not enough. Probably the former are right. Certainly, hadI written on realism before studying theology, the argument wouldhave been very different. For example, my views on the relationship between science andChristianity have changedsignificantly andpositions for which I wouldonce have arguednow seem to me to be mistaken and in danger of distorting the content of Christian faith. For relatedreasons, I am now more sympathetic towards approaches in theology andthe philosophy of religion that are indebtedto Wittgenstein. As in the case of the relationship between science andChristianity, it is a better appreciation of the history of philosophy andtheology in the modern periodthat has helpedchange my mind
چکیده فارسی
در یک اتاق سمینار پر از دود در دپارتمان فلسفه دانشگاه یورک بود که برای اولین بار به رئالیسم فکر کردم. مقداری از دود از پیپ مارتین بل می آمد و من با سپاس از آموزش الهام بخش و تخیلی و تشویق شخصی او به یاد می آورم. این کتاب مدت طولانی در دوران بارداری بوده است. من در این فرآیند بدهی های زیادی متحمل شده ام و خوشحالم که بتوانم آنها را در اینجا ثبت کنم. کسانی هستند که فکر می کنند این کتاب بیش از حد بوی اتاق سمینار فلسفه را به همراه دارد. دیگران فکر می کنند که کافی نیست. احتمالاً اولی ها درست می گویند. مسلماً اگر قبل از مطالعه الهیات در مورد رئالیسم نوشته بودم، بحث بسیار متفاوت بود. برای مثال، دیدگاههای من در مورد رابطه علم و مسیحیت بهطور قابلتوجهی تغییر کرده است و به نظرم موضعگیریهایی که قبلاً برای آنها استدلال میکردم اشتباه میکنند و در خطر تحریف محتوای ایمان مسیحی هستند. به دلایل مرتبط، اکنون با رویکردهایی در الهیات و فلسفه دین که مدیون ویتگنشتاین هستند، همدلی بیشتری دارم. همانطور که در مورد رابطه علم و مسیحیت، درک بهتر تاریخ فلسفه و الهیات در دوره مدرن است که به تغییر ذهن من کمک کرده است
ادامه ...
بستن ...