As a new widow, I expected profound sadness, but was thrown off-guard by changing relationships and unexpected social awkwardness.
I was upset with well-meaning people who:
offered "words of wisdom"
compared their prior losses to mine
introduced me as a widow before I was ready
failed to include me
assumed I'd be back on my feet after a year
I was upset with myself for:
seeking too much sympathy
asking for help too often
responding unhappily to invitations
telling my story of loss to strangers
sharing the worst side of me with my closest friends
In 45 essays, two voices describe the social challenges I encountered. My personal voice is overwhelmed with grief and my changing identity while my voice as a psychologist attempts to identify "what I can do for myself" to cope and move on.
چکیده فارسی
به عنوان یک بیوه جدید، انتظار غم و اندوه عمیقی را داشتم، اما با تغییر روابط و ناهنجاریهای اجتماعی غیرمنتظره، غافلگیر شدم.
من از آدم های خوش نیت ناراحت شدم که:
«کلمات حکیمانه» را ارائه کرد
ضررهای قبلی خود را با ما مقایسه کردند
قبل از اینکه آماده باشم مرا بیوه معرفی کرد
نتوانست من را شامل شود
فکر می کردم بعد از یک سال دوباره روی پاهایم خواهم بود
من از خودم ناراحت بودم برای:
به دنبال همدردی بیش از حد
درخواست کمک اغلب
پاسخ ناخوشایند به دعوت ها
داستان از دست دادن خود را برای غریبه ها تعریف می کنم
به اشتراک گذاشتن بدترین جنبه من با نزدیکترین دوستانم
در 45 مقاله، دو صدا چالشهای اجتماعی را که من با آن مواجه شدم توصیف میکنند. صدای شخصی من غرق در غم و اندوه و تغییر هویت من است، در حالی که صدای من به عنوان یک روانشناس تلاش می کند تا "آنچه می توانم برای خودم انجام دهم" را برای کنار آمدن و ادامه دادن تشخیص دهد.
ادامه ...
بستن ...
B071DJTB89
ادامه ...
بستن ...