It all starts with a jar of jam. Twelve-year-old Jalal simply wants to eat his morning breakfast including the jam he has purchased with his own money. There’s only one problem: no matter how he tries, he cannot get the jar open – and neither can his mother, the neighbor upstairs, the children at school, the principal, his teachers, the corner grocer, the factory distributor, the police officer or any of the neighbors.
This story is a humorous lesson on how one seemingly small event impacts each successive event, how small things become blown all out of proportion, and how one should never count one’s chickens before they hatch.
چکیده فارسی
همه چیز با یک شیشه مربا شروع می شود. جلال دوازده ساله فقط میخواهد صبحانهاش را بخورد و مربائی را که با پول خودش خریده است بخورد. فقط یک مشکل وجود دارد: هر چقدر هم تلاش کند، نمی تواند در شیشه را باز کند – و نه مادرش، همسایه طبقه بالا، بچه های مدرسه، مدیر، معلمانش، بقال گوشه، توزیع کننده کارخانه، افسر پلیس. یا هر یک از همسایگان.
این داستان یک درس طنز در مورد این است که چگونه یک رویداد به ظاهر کوچک بر هر رویداد متوالی تأثیر می گذارد، چگونه چیزهای کوچک کاملاً نامتناسب می شوند و چگونه هرگز نباید جوجه های خود را قبل از جوجه ریزی بشمارید.
ادامه ...
بستن ...